جدول جو
جدول جو

معنی یک پشت - جستجوی لغت در جدول جو

یک پشت
متحد، با هم، سر راست و مستقیم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب پشت
تصویر آب پشت
آبی که از غدد تناسلی مرد هنگام جماع یا استمنا خارج می شود، منی
فرهنگ فارسی عمید
دو تن که به پشتیبانی هم کاری انجام بدهند یا از یکدیگر پشتیبانی کنند، یار، مددکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یک لخت
تصویر یک لخت
یکپارچه، یکدست، یکسان، کنایه از آنکه همیشه بر یک وضع و حالت باشد و از روش خود برنگردد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس پشت
تصویر پس پشت
پشت سر، عقب سر، دنبال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یک جهت
تصویر یک جهت
همراه و همدل، دارای یک قصد و نیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یک چشم
تصویر یک چشم
ویژگی کسی که یک چشم داشته باشد و چشم دیگرش کور و نابینا باشد، کنایه از ظاهربین و کوتاه نظر، کنایه از منافق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاک پشت
تصویر لاک پشت
حیوانی خزنده، تخم گذار و علف خوار که بدنش در یک پوشش استخوانی قرار دارد و فقط سر، دست ها، پاها و دمش از آن بیرون است و هرگاه احساس خطر کند دست و پای خود را به داخل آن می کشد و پنهان می شود، سنگ پشت، خشک پشت، کاسه پشت، کشف، کشتوک، کشو، باخه
لاک پشت دریایی: در علم زیست شناسی یک قسم لاک پشت گوشت خوار که در دریا زندگی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یک رشته
تصویر یک رشته
متفق و موافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک نشست
تصویر یک نشست
یکجا یک کاسه یکهو: فلانکس سه تاخربزه را یک نشست خورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب پشت
تصویر آب پشت
آبی که از غدد تناسلی مرد در موقع جماع بیرون آید
فرهنگ لغت هوشیار
یک راستا، یک روی خودمانی، بی گمان که دارای جهت واحدباشد، صمیم و خودمانی: ... اما دوستان و یک جهتان بابا عبدل میگویند، بی تردید دارای نیت جزم: که ما بندگان مجموع در مقام خدمتکاری و طاعتگزاری یکدل و یک جهتیم
فرهنگ لغت هوشیار
انسان یاحیوانی که بیش ازیکچشم اونیروی بینایی نداشته باشد که یکچشم اوبیند واحدالعین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک هشتم
تصویر یک هشتم
یک جز از هشت جز هشت یک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک لخت
تصویر یک لخت
یکباره یکسر: همه تن او یک لخت یکی ریش گشت بی پوست
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند تن که به پشتیبانی هم کاری را از پیش برند یااز یکدیگر حمایت کنند یار یاور: نه هم پشتی که پشتم گرم دارد نه بختی کزغریبان شرم دارم. (گنجینه گنجوی)
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری از رده خزندگان که سر دسته خاصی بنام خود وی در این رده میباشد. صنف مشخص این خزنده وجود و نمو بسیار غلاف یا لاک است که برای حفاظت اعضا بکار میرود. این لاک از دو قسمت ساخته شده: یکی قسمت پشتی یا دوسی یر و دیگر قسمت شکمی یا پلاسترون. این دو قسمت ممکنست کاملا از هم جدا و یا برعکس بهم چسبیده باشند و در این صورت فقط بین آنها سوراخهایی جهت خارج شدن پاها و سرو دم باقی میماند. لاک در لاک پشتان از دو طبقه بوجود آمده: یکی قسمت درمی که عبارت از صفحات استخوانی بوسیله مفاصل دندانه داری (مثل استخوانهای جمجمه) بیکدیگر مفصل و کاملا ملصق شده اند و دیگر صفحات شاخی است که از نمو بسیار طبقه شاخی اپیدرم ناشی شده است. در تشکیل قسمت پشتی قسمتی از اسکلت داخلی یعنی تیره پشت نیز شرکت میکند ولی در ساختمان پلاسترون اسکلت داخلی دخالتی ندارد. لاک پشتان برحسب محیط زیستی بچهار دسته تقسیم میشوند: لاک پشتان رودخانه یی که در رودهای بزرگ نواحی گرم آسیا و افریقا و آمریکا میزیند و گوشتخوارند و مخصوصا از تخم و بچه های تمساحان تغذیه میکنند. این لاک پشتان بطور ناقص استخوانی میباشند و بین قطعات استخوانی لاک آنها فضاهای آزادی وجود دارد، بی لاکان که لاک در آنها از چند صد قطعه استخوان کوچک بوجود آمده وبطور ناقص رشد کرده اند وقسمت پشتی لاک به تیره پشت نیز متصل نمیباشد. این دسته از لاک پشتان بسیار عظیمالجثه میباشند و ممکنست تا 2 متر طول پیدا کنند و تا 500 کیلوگرم نیزوزنشان برسد، لاک پشتان دریایی که در اقیانوسهای بزرگ میزیند و تا 600 یا 700 کیلوگرم ممکنست وزن پیدا کنند. بین انگشتان این دسته از لاک پشتان را پرده ای پوشانده که جهت سهولت شنا میباشد. سر و دستها و پاها در لاک پشتان مذکور زیاد داخل و خارج نمیشود، لاک پشتان خاکی که ساختمان لاک آنها کامل است وپاها بچنگال ختم میشوند. این دسته از لاک پشتان در ایران هم فراوانند سنگپشت کاسه پشت سلحفات یا لاک پشتان، جمع لاک پشت راسته ای از خزندگان که برای حفاظت اعضا دارای لاک میباشند و بعلاوه یک منقار شاخی شبیه پرندگان آرواره های آنها را میپوشاند و فاقد دندانند سنگ پشتان. حیوانی که بدنش در یک کاسه استخوانی قرار دارد و فقط سر و دستها و پاهایش از آن بیرون است
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که با فاصله از افراد نوع خود روییده باشد مقابل پر پشت: موی کم پشت، کم مایه مقابل پر پشت، قلم مویی که نوک آن بلند باشد قلم نیزه یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس پشت
تصویر پس پشت
عقب، دنبال
فرهنگ لغت هوشیار
که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت: موی پر پشت. یا باران پرپشت. که بسیار و فراوان بارد، پر مایه مقابل کم پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک ششم
تصویر یک ششم
یک جز از شش جز شش یک سدس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب پشت
تصویر آب پشت
((بِ پُ))
منی، آب مرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاک پشت
تصویر لاک پشت
((کْ پُ))
سنگ پشت، جانوری از رده خزندگان که سردسته خاصی به نام خود وی (لاک پشت) در این رده می باشد. صفت مشخص این خزنده وجود و نمو بسیار غلاف یا لاک است که برای حفاظت اعضا به کار می رود و دارای بخش پشتی و شکمی است و برحسب محیط زیستی به چهار دسته تقس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم پشت
تصویر هم پشت
((~. پُ))
متحد، پشتیبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک هشتم
تصویر یک هشتم
((یِ یا یَ. هَ تُ))
یک جزء از هشت، هشت یکم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک لخت
تصویر یک لخت
((~. لَ))
یکپارچه، یکدست، آن که همیشه بر یک وضع و حالت باشد و تغییر نکند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
Singleminded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
d'esprit unique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
de mente única
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
de mente única
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
jednostronny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
целеустремлённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
одержимий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
eendimensionaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
einseitig
دیکشنری فارسی به آلمانی